۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

شبانه های من (7)

در کشوری زندگی می کنم که "قهرمانانش" را اشغالگران و جنایتکاران جهادی تولید می کند و با تبلیغات گسترده آنان را با القاب چون قهرمان ملی، شهید ملت، اسطوره تاریخ، مبارز حقوق بشر و دموکراسی و بابای ملت پندانده و هر جانی و خاینی را که بر ویرانه های جنایت خونبارش خوابیده است، گاه قهرمان یک مرتبه ای و گاه هم قهرمان دو مرتبه ای خطاب کرده و بر دردهای مردم ما نیشخند زده و بدین ترتیب در زخم های آنان یکبار دیگر زهر جنایت های شان را می ریزند.

سخن شبانه امشب، در موردی یکی از جلادانی است که در این اواخر لقب "قهرمان دو مرتبه ای افغانستان" را کمایی کرده است و پوستر های کلانش در هر کنج و کنار شهر کابل دیده می شود و مراسم خاص تدفین نیز از سوی "جمهوری اسلامی افغانستان"و شخص عبدالرشید دوستم جنایتکار برایش برگزار شد.

مصطفی پیلوت، مزدور جانی دولت پوشالی "حزب دموکراتیک خلق افغانستانِ" علومی و رنجبر و گلابزوی و کشتمند و پنجشیری و لایق و خدایداد، که در سال 1372 هجری خورشیدی با بمباردمانش کابلیان را به خون نشاند و در برگشت طیاره اش بوسیله یک پیلوت"قهرمان ملیِ"قانونی و عبدالله و فهیم و پیرم قل و قوماندان کفتر و حفیظ منصور و نادیه فضل و فرشته حضرتی سقوط داده شد، پس از سالها جسد گنده این خاین در منطقه تاله و برفک پیدا و بوسیله دوستم خان گلیم جمع به کابل انتقال و سلسله "قهرمان پروری" اش را آغاز و اینک به یکی از رقبای جدی "قهرمان ملی" تبدیل شده؛ چون "قهرمان ملی" تا هنوز قهرمان یک مرتبه ای بود و هیچ جنایتکارِ مرحوم بالاتر از او وجود نداشت، اما اینک "قهرمان دو مرتبه ای" دوستم، او را پشت سر نهاده و در ردیف بالاتر قرار گرفته است که مطمناً بزودی حفیظ منصور و واقف حکیمی و فرشته حضرتی از راه "پیام مجاهد"، "مجاهد" و "خاوران"، "قهرمان ملی" شان را سه مرتبه ای فیر خواهند کرد. زیرا حفیظ منصور باور دارد که "کسی را در افغانستان در ردیف او قرار دادن خطا نه، بلکه جفاست."

گفته می شود که این جلاد در زمان تجاوز سوسیال امپریالیزم شوروی و دولت پوشالی روزانه تا 18 بار نیز توسط طیاره های میگ 21 دست به بمباردمان میزده و یکی از افتخاراتش که به آن می نازید و کرشمه می کرد، قتل عام مردم در هر بمباردمان بوده است.

ولی فراموش نشود که تا هنوز "اختراعات" و "کشفیاتی" در زمینه سجایا و خصوصیات این جلاد اعلان نشده تا دانسته شود که "قهرمان دو مرتبه ای"، مثل "قهرمان ملی" یک مرتبه ای، "به ظاهر خود نیز توجه میکرد" یا نه، "لباس پاک و نظیف می پوشید" یا نه، "غذاهای پاک را خوش داشت" یا نه، "از سگرت و نصوار بدش می آمد و چرس نوشی را بشدت بد می گفت" یا نه، "همیشه با وضو بسر می برد" یا نه، "دارای چهره جذاب، صورتی زیبا"* بود یا نه؟

منتظر باشیم تا ببینم که دوستمی ها و علومی ها، چه کشفیاتی را اعلان می نمایند!

تا یک شبانه دیگر.


* رساله فاتح جنگ سرد، حفیظ منصور، سایت احمدشاه مسعود





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر